زنده ام هنوز شکر خدا !!!!

اینم لینکش !

البنه صداست.
می گم بیایم با این رادیو آزادی قرارداد ببندیم , ورژن سخنگوی کاپوچینو رو هم بزنیم D:

امروز یکی بهم زنگ زد که الان داره رادیو آزادی در مورد مقاله اینترنتت در شماره قبل کاپوچینو در زمان خريد يك Domain مراقب باشيد ! صحبت می کنه و هی میگه که نمی دونم ال است و بل است !!!!
ما که هر چی گشتیم لینکشو تو سایتش پیدا نکردیم. یعنی همش برنامه دیروزشون بود. �کر کردم اینا شاید آرشیوشون رو سایت یه روز عقبه. حالا یا من خنگم یا اینا خیلی کارشون درسته !

به خدا مطالب من تخصصیه ها ! اصلا هیچ ربطی هم به سیاست نداره !!!!!!
حالا خود دانید !

صنعت را در نظر بگير : بدون تل�ن هيچ ات�اقی نمی ا�تد. نامه نوشتن برای انجام يک کار خيلی بی معنی است...
اگر می توان با تل�ن درباره یک قرارداد مذاکره کرد , اگر می توان از خود خبر داد یا چیزی س�ارش داد , لااقل یک کار هست که انجام آن با تل�ن ممکن نیست. و از نظر شما این ناممکن تنها لازمه زندگی است : یک نامه عاشقانه. با تل�ن نمی توان یک نامه عاشقانه نوشت. نه به دلیل این که صدا کا�ی نیست, برعکس , به این دلیل که صدا زیادی است. تنها در انزوا , در نبود ن�س , در نبود همه چیز , می توان در باره عشق صحبت کرد. این را دیروز در قرن دوازدهم مردم خوب می دانستند. ....

این ها رو کریستین بوبن در کتاب غیر منتظره اش می گه.
به نظر شما دلیل اینکه عشقهای امروزی خیلی کم رنگ , کم دوام و خالی از لذت شده اند همین تکنولوژی نیست ؟!

* از ن�یسه ممنونم به خاطر کتاب خوبی که بهم معر�ی کرد.

يه چيز جالب !
كاپوچينو ديروز صبح به روز شد !‌
منظورم همون Update !!!!!

حالا يه چيز جالب تر !
توي ص� كنسرت كه ايستاده بوديم كه بريم تو. يه هو ديدم يكي داد مي زنه ، چطوري Webmaster كاپوچينو !!!!!!!
داشتم از تعجب مي مردم كه ديدم سياوش خودمونه !!
خلاصه كه بچه معرو�يه و هزار درد سر ! مي گم ببينين احسان و Hoder چي مي كشن 1!!! :D

به قول سیاوش !
یه پیرن سیاه بلند تا زانو ، یه شلوار سیاه ، یه روبان سبز به دست راست و موهای بلند!
آره این تیپیه که عصار دیشب زده بود. من اولین بارم بود که همچین کنسرتی می ر�تم. وقتی که عشق الهی رو می خوند , داشتم من�جر می شدم. اشک توی چشمام جمع شده بود. عجب شاهکاری بود. این درام تو تمام وجودم می پیچید.
این عشق الهی است. به آهنگ هم از آلبوم جدیدش خوند : نیمه شب محتسب مستی بدید , ........... (شعر پروین اعتصامی)
چه کرد این �واد با آهنگ Everything I do (�یلم رابین هود هم پس زمینه بود) وای .............
اگه کی�یت عکسی که می بینید بده باید ببخشید . آخه بردن دوربین مثلا ممنوع بود. ما هم دوربین دیچیتال !!!! امیر رو بردیم با خودمون . یواشکی عکس گر�تیم و از اونجایی که همه جا تاریک بود این جوری شد !!!
عکس از آب و حوا نشد بگیرم. اگه گر�ته بودم می �رستادم برای احسان که بذاره تو وبلاگش. حی� که نمی شد عکس بگیرم !

چند روزیه که حوصله ندارم. نمی دونم چرا ؟
اصلا حوصله نوشتن ندارم.
به زور می رم دانشگاه. کلاسهام خیلی خسته کننده شدن. 3 روز در ه�ته 7.30 صبح باید دانشگاه باشم یعنی باید 6.30 دیگه از خونه راه بیو�تم.
دیگه خلاصه ببخشید که اینجا یه ذره دارم کم کاری می کنم.

راستی این Persian Girl به هیچ عنوان دختر عموی من نیست !!!!!!!!!!

در قسمت زنان ايران گالري ن�يسه ، عكسهايي از زنان ايران را خواهيد ديد. عكسي كه در زير آمده ،‌جزو آخرين عكسهاي Upload شده است.

امروز دو تا ات�اق مهم ا�تاد !
خيلي مهم.
يكي اينكهCappuccino ر�ت رو آنتن !

دوم اينكه چندين تا عكس خوشگل به عكسهاي گالري ن�يسه اضا�ه شد !

از دست ندينش !

به سراغ من اگر می آیید,
پشت هیچستانم !!!!!!
البته بعد از اینکه نرم و آهسته آمدید !

http://ammeh.blogspot.com
بدجوري تركونده !!!!!!

خيلي از دوستان تو نظرخواهي ها و چند تا Email سوال كرده بودند كه قسمت Admin سايت www.nafisegallery.com دقيقا چي كار مي كنه ؟
براي اون دوستان و بقيه كساييي كه احيانا دوست دارند بدونند ولي روشون نشده بپرسن مي گم !
قسمت dynamic سايت ن�يسه از 4 قسمت تشكيل شده.
onebyone و womeniniran كه اين دوقسمت از نظر موضوعي ثابت هستند و �قط عكس به آنها اضا�ه مي شود. admin اين ص�حات به اين صورت است كه پس از Login كردن و انتخاب هر كدام از اين قسمتها شما اين امكان رو داريد كه عكس اضا�ه كنيد و يا عكسهاي قبلي را edit و يا delete كنيد. در قسمت add شما �قط caption هر كس رو وارد مي كنيد و يك دكمه browse وجود داره كه از اونجا (مثل attach كردن �ايل در yahoo) عكس رو از روي hard كامپيوترتون انتخاب مي كنيد و كليد submit رو مي زنيد. اين عكس به صورت اتوماتيك روي سرور كپي مي شود و نامش در database ذخيره مي شود. به صورت اتوماتيك Thumbnail آن در ص�حه اول مربوط به هر بخش اضا�ه مي گردد.
در قسمت delete و يا Edit ابتدا ليست كليه عكسهاي اون بخش با thumbnail آنها ظاهر مي شود و شما هر كدام را كه مي خواهيد انتخاب مي كنيد و بر روي آن كليك مي كنيد. بعد شما قادر به edit و يا delete كردن آن عكس و يا اطلاعاتش خواهيد بود.
بخشهاي galleries و Photo Exhibitions هم مانند بخشهاي بالاست با اين ت�اوت كه امكان اضا�ه كردن Gallery جديد و يا Exhibition جديد براي كاربر �راهم است. و به راحتي مي تواند يك gallery جديد اضا�ه كند و يا اطلاعات مربوط به آن را Delete كند و يا Edit نمايد.
لازم به ذكر است با پاك كردن يك عكس ، �ايل آن نيز به صورت اتوماتيك از روي سرور پاك مي شود و اگر يك گالري را پاك نمايند كليه عكسهاي مربوط به آن گالري پاك مي شود.
در ص�حه اول نيز به صورت اتوماتيك آخيرن عكسهاي Upload شده در هر بخش به عنوان نماد آن بخش ظاهر مي شود.
قسمت user Administration سايت هم امكان تعري� User و عوض نمودن Password‌ را به Admin مي دهد.

چند روزی مشغول برنامه نویسی برای یک سایت بودم !
این د�عه از Text Content management زدیم تو کار Photo content management خوب چیزی از آب در اومد.
بالاخره با کلی زحمت و دردسر راه ات�اد. شاید روی کار یا همون چیزی که ویزیتور ها می بینند خیلی �رقی با سایتهای Static نکنه ولی این سایت کاملا Dynamic و برای به روز کردن سایت و گذاشتن عکس در آلبوم ها و ساختن آلبوم جدید هیچ نیازی به دانستن دستور خاصی نیست. یک Control Paneli طراحی کردم که به راحتی می شه از اون کل سایت رو Manage کرد. �ایل بریزی یا پاک کنی و یا آلبوم درست کنی و یا حذ� کنی.
کار کردن با اون پنل هم به راحتی مطلب Publish کردن در Blogger.
خلاصه که اینم کار دیگه از من و احسان که واقعا تو طراحیش سنگ تموم گذاشت.
www.nafisegallery.com
این سایت شخصی خانم ن�یسه مطلق که در اون مجموعه عکسهاش رو می تونین ببینین.

PS: من نمی دونم چرا تو کار برنامه نویسی حر� هیچ Html کار و طراحی رو به غیر از احسان نمی �همم. جالب اینجاست تنها کسی هم که حر� منو خوب می �همه همین احسان.
شاید اینا از صدقه سر حاجی باشه.

گر بخارد پشت من انگشت من
خم شود از بار منت پشت من
همتی کو تا نخارم پشت خویش
وارهم از منت انگشت خویش

امروز سر ساختمون بودم که احسان زنگ زد و گ�ت با یکی قرار گذاشته در مورد یه پروژه صحبت کنیم. گ�ت خودتو برسون. منم گ�تم چشم �قط کجا ؟
ساعت 4:45 موزه هنرهای معاصر.
همینجوری که با ماشین داشتم امیرآباد رو میومدم پایین چشمم به یه جمعیت عجیب و قریب زیاد خورد. همه می خواستن برن تو موزه. اه یعنی منم می خوام برم همین جایی که اینا می خوان برن ؟!
چه آدمای خوش تیپی ! چه با کلاس و ....
من و امیر و احسان بودیم.
آقا ما که ر�تیم تو جای همه آقایون رو خالی کردیم . عجب آب و حوایی. به قول احسان امشب اگه تو خیابون و تو شهر حوا ندیدین بدونین همشون تو موزه هنرهای معاصر جمعند. !
آقا ما که چشم درد گر�تیم.
خلاصه که خیلی قراره خوبی بود.
بعدش هم که یه قرار وبلاگی با یه آقای خوشتیپ گذاشتیم و ر�تیم با هم نوشابه خوردیم.
خلاصه امشب خیلی خوش گذشت !